نقاط مرجع استراتژی های تولید

در مبحث استراتژی های تولید موضوعات اصلی به در قالب چند سوال مهم مطرح می شوند که نشان دهنده زیرساختارهای اصلی در تدوین استراتژی های تولید می باشند.

جهت شکل گیری استراتژی های تولید در داخل سازمان است یا از بیرون سازمان؟

آیا مزیت های رقابتی از عوامل محیطی (فرصت ها) و یا منابع داخلی (نقاط قوت) نشات می گیرند؟

وظیفه اصلی تولید چیست و چه نقشی در عملکرد کسب و کار دارد؟

پاسخگویی به این سوالات می تواند معیارهایی را ارائه دهد که تمامی استراتژی های تولید را می توان بر این اساس دسته بندی و هماهنگ نمود. بر اساس مفهوم نقاط مرجع استراتژیک دو سوال اول بیانگر توجه و جهت نگرش سازمان به داخل یا خارج آن دارد و سوال سوم تاکید بر تمرکز داخلی عملیات تولید (فرایند و نتیجه) دارد.

(SRP1) نقاط مرجع استراتژیک اول تولید- تمرکز عملیات تولید(بعد کنترل)

کلیه صاحب نظران تولید بر این نکته تاکید دارند که تولید قابلیت هایی را ارائه می کند اما این قابلیت ها در حقیقت همان وظیفه تولید در سازمان است که نانگ این وظیفه را به دو دسته اصلی تقسیم می کند.

اولی در استفاده درست از منابع و کارایی عملیات تولیدی است و دومی وظیفه خلق ارزش های جدید که در قالب نوآوری و محصولات جدید تعریف می گردد. تمامی دسته بندی های استراتژی تولید این دو وظیفه اصلی(کارایی عملیات و خلق ارزش های جدید ) را با عنواین مختلف بیان کرده اند.

نانگ کارایی عملیات تولید را تحت عنوان میزان استفاده موثر از منابع، تمرکز بر فرایند، راهکارهای بهبود، کنترل فرایند و کاهش هزینه بیان می کند وی همچنین خلق ارزش های جدید را تحقیق و توسعه، توسعه محصول جدید، انعطاف پذیری فرایند تولید و خلق ارزش افزوده تعریف می کند.

این بعد را می توان براساس بعد میزان کنترل نقاط مرجع استراتژیک مطابق دانست. به این معنی که هنگامیکه تمرکز عملیات بر کارایی است کنترل زیاد و شدید است و اگر تمرکز عملیات بر خلق ارزش جدید باشد کنترل کم و انعطاف پذیر است.

 

نقاط مرجع استراتژی های تولید- میزان کنترل

نقاط مرجع استراتژی های تولید

(SRP2) نقاط مرجع استراتژیک دوم تولید- جهت توجه تولید(بعد کانون توجه)

در بخش های قبلی دو نگرش اصلی به تدوین استراتژی های تولید تحت عنوان نگرش بازار گرا و نگرش منبع گرا مطرح گردید. نگرش بازار گرا به تولید بیانگر جهت توجه تولید به محیط بیرونی و فرصت ها و تهدیدات آن است و مسیر اصلی استراتژی های تولید را مشخص می کند همچنین نگرش منبع گرا جهت توجه تولید به نقاط قوت داخلی و مدیریت منابع را نماینگر می کند لذا می توان گفت که استراتژی عملیات مبنایی است برای هماهنگی بیرونی و داخلی.

این بعد را می توان با بعد مرکز توجه نقاط مرجع استراتژیک مطابق دانست به این معنی که هنگامی که جهت تولید به سمت بازار است مرکز توجه سازمان به بیرون است و اگر جهت توجه تولید به منابع باشد مرکز توجه سازمان به داخل است.

 

نقاط مرجع استراتژی های تولید- کانون ترجمه

نقاط مرجع استراتژی های تولید

بر این اساس می توان کلیه استراتژی های تولید را در چارچوب نقاط مرجع استراتژیک دسته بندی و جانمایی نمود.

 

نقاط مرجع استراتژی های تولید - کانون توجهات سازمان

 

دسته بندی و نوع شناسی استراتژی های تولید

پس از آنکه نقاط مرجع استراتژیک استراتژی های تولید شناسایی شد اکنون می توان کلیه انواع استراتژی های تولید را در این چارچوب دسته بندی نمود و نوع شناسی مناسبی از آن ها ارائه کرد. در جدول زیر استراتژی های مختلف تولید بر اساس نقاط مرجع استراتژیک دسته بندی شده اند.

 

نقاط مرجع استراتژی های تولید- کانون توجه محیط داخلی و بیرونی

 

با توجه به دسته بندی استراتژی های تولید و ویژگی دسته های مختلف می توان عنوان هر یک از دسته های کلی استراتژی تولید را به شرح زیر ارائه نمود.

  1. نوع اول استراتژی تولید- مراقبان (تمرکز عملیات بر کارایی/ جهت توجه تولید به منابع)
  2. نوع دوم استراتژی تولید- رقابت ناب (تمرکز عملیات بر کارایی/ جهت توجه تولید به بازار)
  3. نوع سوم استراتژی تولید- نوآوران تکنولوژی گرا (تمرکز عملیات بر خلق ارزش جدید/ جهت توجه تولید به منابع)
  4. نوع چهارم استراتژی تولید- سفارش سازان انبوه (تمرکز عملیات بر خلق ارزش جدید/ جهت توجه تولید به بازار)

 

الگوی یکپارچه استراتژی تولید بر اساس نقاط مرجع استراتژیک در زیر ارائه گردیده است این مدل مبنایی را جهت هماهنگی استراتژی های تولید ایجاد می کند که در هماهنگی با استراتژی های کسب و کار و استراتژی های بازاریابی می باشد.

 

نقاط مرجع استراتژی های تولید سازمان

 

عملکرد(رشد رقابت پذیری  سازمان) 

تمامی تلاش ها جهت هماهنگی استراتژیک در نهایت به منظور هم افزایی در سازمان صورت می گیرد به عبارتی دیگر هماهنگی معیار هم افزایی است. اما هم افزایی یک مفهوم کلی و کیفی است که قابلیت اندازه گیری آن بستگی به شاخص های تعیین کننده آن دارد. در یک سازمان اهداف خاص زیادی مورد توجه است اما در مدیریت اهداف عام مطرح است.

اگر کلیه فعالیت های مدیریت را مساوی با هماهنگی در نظر بگیریم پس می توان اهداف عامی را نیز برای هماهنگی در نظر گرفت. بطور کلی هدف عام و تام مدیریت خلق بهره وری است اگر هم افزایی را بهره وری ترجمه کنیم پس می توان گفت که هماهنگی در راستای ایجاد و خلق بهره وری است.

هم افزایی وقتی وجود دارد که دو یا چند فعالیت، به همراه منابع و شایستگی هایشان، یکدیگر را تکمیل و تقویت کنند به نحوی که عملکرد کل فعالیت های مرتبط بیشتر از جمع جبری عملکرد تک تک آن فعالیت ها باشد.

نانگ در مطالعات خود واژه رقابت پذیری را برای نشان دادن عملکرد یک سازمان تولیدی مطرح می کند. رقابت پذیری بسته به نظر مشاهده گر دارای تعاریف و ابزارهای اندازه گیری مختلفی است. نانگ عنوان می کند که هدف اصلی یک استراتژی تولید پشتیبانی از رقابت پذیری سازمان است.

اگر استراتژی تولید یک وسیله باشد بهبود رقابت پذیری تولید هدف و نتیجه آن است.

مفهوم رقابت پذیری شرکت الف  نسبت به ب : شرکت الف ارزش بالاتری از شرکت ب را ادعا می کند همانطور که از تعریف فوق بر می آید، عملکرد می تواند به عنوان یکی از شاخص ها یا معیارهای برآورد میزان هم افزایی در سازمان باشد.

عملکرد، خود تابعی از عوامل متعددی می باشد که در زیر به برخی از این عوامل بنابر نظر واکر و همکاران اشاره می گردد. معیارهای عملکردی شامل:

رشد- نقطه قوت رقابتی- نوآوری- سودآوری- استفاده از منابع- توجه به مالکان- توجه به مشتریان -توجه به کارکنان

رقابت پذیری را می توان به عنوان یکی از عامل های مهم که منجر به عملکرد مورد نظر یک سازمان می شود، نام برد. در حقیقت یک عملکرد واسطه ای که در تحقق اهداف شرکت موثر است.

در بسیاری از متون مدیریت رقابت پذیری بر مبنای شاخص ها و معیارهای مختلفی سنجیده می شود که در این تحقیق پارامتر نسبت نرخ رشد فروش به صنعت تعریف می شود.

 

نقاط مرجع استراتژی های تولید