مدیریت منابع تولید

عجیب به نظر می رسد اما اکثر مدیران از ایده های اندکی در مورد منابعی که در دسترس آن هاست برخوردار هستند. آن ها احتمالا بتوانند مواد خام مورد نیاز برای محصولات را لیست نمایند اما احتمالا نمی توانند نقش منابع نامرئی از قبیل دانش، اطلاعات، تجربه، فرهنگ را تعیین کنند.

یکی از روش های درک بهتر منابع در دسترس به موضوع ممیزی منابع بر می گردد، این کار سبب می شود منابعی که سازمان در دسترس دارد مشخص شده و نیاز به سایر منابع تعیین گردد و این کار به سوالات جزئی تری مانند چه منابعی داریم؟ کدام یک از این منابع منحصر به فرد هستند؟ کدام یک تأثیر استراتژیک دارند؟ از چه شرایطی برخوردارند(کیفیت، کمیت)؟ و چگونه از آنها استفاده کنیم؟پاسخ می دهد.

ممیزی منابع همچنین منابعی که برای انجام تولید استراتژیک لازم هستند را مشخص می نماید. سپس مدیران بایستی برنامه های برای غلبه بر این کمبود ها تهیه نمایند. این کار برای منابعی که به آسانی در بازار آزاد قابل تهیه هستند مشکل نیست اما در مورد منابعی که عرضه آن ها کم بوده یا قیمت های بسیار بالای دارند مشکل است.

شاید عموما دسترسی به منابع نامرئی چون دانش و تجربه که طی زمان توسعه می یابد کار مشکلی باشد. البته مدیران همیشه ناچارند که موازنه ای بین هزینه منابع با منافع آن ها برقرار کنند.

آن ها همیشه با محدودیت وجوه نقدی مواجه هستند لذا اگر بخواهند بیشتر از یک منبع خریداری کنند ناچارند که از خرید منبع دیگری صرف نظر کنند. یک استدلال اقتصادی می گوید که مدیران بایستی از هر منبعی که سود خالص ایجاد می نماید استفاده کنند. بنابراین هزینه فرصت حداکثر قیمت منطقی برای یک منبع است. اگر هزینه واقعی استفاده از یک منبع پایین تر از هزینه فرصت باشد انگیزه برای خرید آن منبع وجود دارد. هنگامی که هزینه واقعی بالاتر از هزینه فرصت باشد یک منبع جذابیت لازم را برای خرید را ندارد.

 

 

 

مدیریت منابع تولید

 

مدیریت منابع تولید

اگرچه ما بر مالکیت منابع تاکید داریم منابع استراتژیک ممکن است لزوماً با کمبود عرضه روبرو نباشند به عبارتی مالکیت بر منابع با اهمیت، دلیل موفقیت نیست. فایده تنها هنگامی حاصل می شود که از دارایی استفاده شود. لذا سه نوع تصمیم گیری اساسی در مورد منابع وجود دارد:

چه منابعی مورد نیاز است

چگونه منابع را بین تولیدهای رقابتی تخصیص دهیم

چگونه می توان منابع را مدیریت کرد و آن ها را به صورت کارامد و اثر بخش استفاده نمود

 

این مبنای دیدگاه منبع گرا از استراتژی مدیریت منابع تولید است. موفقیت بعضی از سازمان ها ناشی از مالکیت و مدیریت مناسب منابع است. اگر منابع به صورت کارآمد مورد استفاده قرار بگیرند(تعالی تولید) باعث می شوند که سازمان موفق شده و مزیت های رقابتی کسب نمایند. برای مثال یک شرکت که در طراحی محصولات جدید با سرعت زیاد عمل می کند می تواند قابلیت های متمایز بر مبنی نوآوری کسب نماید. تعالی تولید می تواند در هر فعالیتی رخ دهد. کتز لیستی از منابع بسیار معمولی ارائه می کند که عبارتند از :

١-R&D (تحقیق وتوسعه )، توسعه محصولات جدید و نو آوری

۲-طرح و عملکرد محصولات

۳- طراحی فرآیند مورد استفاده برای تولید

۴-هزینه های پایین، کارایی و بهره وری بالا

۵- دانش عمقی و فناوری

۶-مهارت ها، دانش، تجربه و توانایی های کارکنان

۷-خدمات مشتری

۸-پاسخ سریع به تغییرات تقاضا و نیازها

۹-مدیریت زنجیره تأمین و جریانات مواد خام

۱۰-روابط با مشتریان، عرضه کنندگان و سایر اجزای زنجیره تأمین

۱۱-تدارکات و تجارت کالاها

١۲-بازاریابی، تبلیغات و بازرگانی

١۳-توانایی نفوذ در مراجع قانونی

هدف تعالی تولید کسب قابلیت های متمایز است که سازمان را نسبت به رقبایش برتری می بخشد. لذا مدیران بایستی تعالی در هسته اصلی تولید در سازمان ها را مورد توجه قرار دهند تعداد نسبتاً اندکی از تولید وجود دارند که در موفقیت سازمان نقش مرکزی بازی می کنند. برای موفقیت یک سازمان بایستی این فعالیت های اصلی را به خوبی انجام داده تا بتواند مزیت رقابتی کسب نماید.

ما می توانیم استفاده از منابع را به جنبه های رقابتی محصور که در دیدگاه بازار توضیح دادیم ربط دهیم و بگوییم که حوزه های مفید برای تعالی تولید به قیمت، سرعت، کیفیت، انعطاف پذیری و یا طیفی از دیگر زمینه ها مربوط می شود سپس دیگر جنبه های محصول مورد تقاضای مشتریان به موازات سایر زمینه های عملکردی تولید قرار دارند. یک تقاضای مشتری برای محصول ارزان دارای اثری مشابه بر روی تقاضای منابع برای تولید با هزینه واحد کمتر است.

 

مدیریت منابع تولید

 

جدول زیر  این پیوند میان علائق بازار و دیدگاه منبع گرا را نشان می دهد. هرگاه مدیران بخواهند قابلیت متمایزی ایجاد کنند این امر از کپی برداری از دیگر سازمان هایی که در همان صنعت فعالیت دارند ناشی نمی شود بدیهی است که منافع ناشی بهینه کاوی و استفاده از بهترین ها خوب است اما این برتری محصول و تولید را رقبا نیز دارند.

 

مدیریت منابع تولید

برای کسب برتری سازمان ناچار است کارهای بهتری انجام دهد یعنی بایستی بر منابع خود و نقاط قوتش تاکید کند این چرخه یک قابلیت متمایزی ایجاد می کند که معمولا با تغییرات تکاملی و مستمر قابل دستیابی است تا اینکه به صورت تغییرات اساسی سریع و یکدفعه باشد.

این کار می تواند با بهره گیری از نیروی کار ماهر و متخصص شروع شده و آن ها را به گروه هایی که بتوانند برای سازمان عملکرد مثبت ایجاد کرده دسته بندی نمود و با تشکیل مراکز تعالی قابلیت های متمایزی را برای سازمان ایجاد کنند. از دیدگاه منبع گرا بهترین راه حفظ این مزیت در تداوم بهبود تولید می باشد لذا رقبا همیشه در پی دستیابی به آن هستند.