استراتژي کسب و کار بر بهبود موقعیت رقابتی محصولات واحد کسب و کار (کالاها یا خدمات) در یک صنعت یا یک بخش بازار خاص تأکید می کند. استراتژي کسب و کار نشان می دهد که یک سازمان چطور باید با یک صنعت خاص رقابت یا همکاري کند. باید توجه داشت که به لحاظ نزدیکی و شباهت سطح کل سازمان و سطح کسب و کار، ممکن است برخی از استراتژي هاي آن ها . مشابه باشند. استراتژی هاي سطح کسب و کار عبارتند از: استراتژي هاي توسعه ، استراتژي هاي رقابتی، استراتژي هاي همکاري استراتژ ي هاي توسعه: در طراحی استراتژي هاي توسعه براي یک واحد کسب و کار، مدیران بایستی تصمیم بگیرند که منابع را به کجا اختصاص دهند؟ چگونه حوزه کار خود (محصولات، بازارها، نقش هاي وظیف هاي و فعالیت هاي تبدیل منابع) را در صورت نیاز، اصلاح نمایند. به طور کلی کسب توسعه در کسب و کار ممکن است از طریق استراتژي هاي داخلی یا خارجی صورت پذیرد. استراتژي هاي توسعه داخلی عبارتند از نفوذ در بازار، توسعه بازار و توسعه محصول. استراتژي هاي توسعه خارجی عبارتند از ادغام افقی و پیمان هاي استراتژیک. استراتژی هاي رقابتی: استراتژي کسب و کار می تواند رقابتی (مبارزه با تمام رقبا) براي کسب مزیت باشد و نشان دهنده این موضوع است که سازمان چطور باید در یک صنعت خاص رقابت کند. استراتژي رقابتی، موقعیتی قابل دفاع در یک صنعت ایجاد می کند به نحوي که سازمان می تواند بر رقباي خود غلبه کند. این استراتژي،     سؤال هاي زیر را به وجود می آورد: آیا ما باید با کاهش هزینه ها (و در نتیجه کاهش قیمت محصولات خود) رقابت کنیم یا باید با توجه به پارامتر هایی غیر ازهزینه مثل کیفیت محصول یا خدمات بهتر، خود را متمایز کنیم؟ آیا ما باید مستقیما با رقباي اصلی خود براي بزرگ ترین اما جذاب ترین سهم بازار رقابت کنیم، یا باید بر بخش خاصی از بازار تمرکز کنیم که جذابیت کمتري دارد، اما سود آور است؟
استراتژی کسب و کار
استراتژی کسب و کار
مایکل پورتر براي غلبه بر دیگر شرکت هاي رقیب موجود در یک صنعت، دو استراتژي رقابتی ژنریک یا عمومی  را پیشنهاد می کند: استراتژي رهبري در کاهش هزینه ، تمرکز و تمایز محصول . از این جهت این استراتژي ها را عمومی می گویند که هر کسب و کار از هر نوع و اندازه اي که باشد، حتی سازمان هاي غیر انتفاعی ممکن است از این استراتژي ها، استفاده کنند. استراتژی هاي مشارکتی: استراتژي کسب و کار می تواند مشارکتی  باشد. در این استراتژي پایه بر همکاري با یک یا چند رقیب براي کسب مزیت علیه سایر رقبا است. از استراتژي هاي رقابتی براي کسب مزیت رقابتی در یک صنعت، از طریق مبارزه با دیگران، استفاده می شود. البته این استراتژي ها، تنها گزینۀ موجود فراروي یک کسب و کار نیستند. استراتژ ي هاي مشارکتی، آن دسته از استراتژي هایی هستند که براي کسب مزیت رقابتی در یک صنعت از طریق همکاري، و نه مبارزه؛ با دیگران مورد استفاده قرار می گیرند. به غیر از تبانی میان رقبا، که غیرقانونی است، نوع اصلی استراتژي مشارکتی، ائتلاف استراتژیک می باشد. ائتلاف استراتژیک عبارت است از مشارکت دو یا چند واحد کسب و کار که اهداف استراتژیک مهمی را بطور مشترك دنبال می کنند و همه آنها از این مشارکت سود    می برند. در دنیاي تجارت امروز، ائتلاف میان شرکت ها یا واحد هاي تجاري، متداول و مرسوم شده است. برخی ائتلاف ها بسیار کوتاه مدت هستند و تنها تا زمانی دوام دارند که یکی از شرکا بتواند جاي پایی در بازار جدید پیدا کند. ائتلاف هاي دیگر، عمر بیشتري دارند و ممکن است مقدمه اي بر ادغام کامل کسب و کارهاي         تشکیل دهنده ائتلاف باشند. واحد هاي کسب و کار ممکن است بنا به دلایل مختلفی یک ائتلاف استراتژیک تشکیل دهند، از جمله: کسب تکنولوژي یا قابلیت هاي تولیدي و دسترسی به بازارهاي خاص، کاهش ریسک سیاسی یا مالی و کسب مزیت رقابتی. ائتلاف هاي استراتژیک ممکن است خیلی عمیق و مستحکم یا ضعیف و شکننده باشد انواع ائتلاف ها عبارتند از: کنسرسیوم هاي خدمات متقابل، شرکت هاي مختلط، اعطاي مجوز و مشارکت زنجیره ارزش. کنسرسیوم خدمات متقابل : یک کنسرسیوم خدمات متقابل، عبارت است از مشارکت شرکت هاي مشابه در صنایع مشابه . این شرکت ها با هدف رسیدن به منفعتی که بسیار گران قیمت است و تهیه آن به تنهایی دشوار و حتی غیرممکن است، منابع خود را کنار یکدیگر می گذارند (مثل دستیابی به تکنولوژي پیشرفته). کنسرسیوم خدماتی دو جانبه، ائتلافی ضعیف و سرد است . در این حالت، تعامل یا ارتباطات محدودي میان شرکا وجود دارد.  
استراتژی کسب و کار
استراتژی کسب و کار
سرمایه گذاري مشترك : در سرمایه گذاري مشترك، یک شرکت جدید با مشارکت دو یا چند شرکت جدا از یکدیگر و مستقل براي وصول به اهداف استراتژیک مشترك تشکیل می شود. این شرکت ماهیتاً مستقل است و شرکت هاي تشکیل دهندة آن ، ضمن حفظ هویت مستقل خود، در مالکیت، مسئولیت هاي عملیاتی، ریسک هاي مالی و پاداش هاي اعطایی به هر یک از اعضا، مشارکت دارند. شرکت هاي مختلط به همراه توافقات بر سر اعطاي امتیاز ساخت، و به منظور دستیابی به فرصتی که تحصیل آن به توانایی و مشارکت دو یا چند شرکت نیازمند است، تشکیل می شوند؛ مثلاً یک شرکت تکنولوژي خود را و دیگري نیز کانال هاي توزیع خود را در اختیار این شرکت جدید قرار می دهد. اعطاي مجوز : موافقتنامه اي است بین شرکت مجوز دهنده و شرکت تحت لیسانس، که براساس آن و با موافقت اجازه دهنده، شرکت دوم می تواند محصولات شرکت اول را در کشور خود تولید کند یا به فروش برساند . شرکت مجوز گیرنده، به عنوان پرداخت به شرکت مجوز دهنده، تخصص فنی خود را در اختیار او می گذارد. این توافق، استراتژي مفید و مناسبی است، به خصوص اگر مارك یا نام تجاري مجوز دهنده در کشور مجوز گیرنده به خوبی جا افتاده باشد، اما در عین حال ممکن است براي شرکت مجوز دهنده صرف نکند یا نتواند که خود مستقیماً وارد بازار مجوز گیرنده شود. اما در این استراتژي، همیشه این خطر وجود دارد که شرکت مجوز گیرنده شایستگی ها و توانایی هاي خود را تا آنجا توسعه دهد که بتواند جاي شرکت مجوز دهنده را بگیرد و حتی رقیب او در این صنعت شود. بنابراین، شرکت نباید هرگز اجازه بهره برداري از شایستگی هاي بارز خود را حتی براي مدتی کوتاه در اختیار دیگران قرار دهند. مشارکت زنجیرة ارزش : مشارکت زنجیرة ارزش، ائتلافی است گرم و عمیق که در آن یک شرکت یا واحد تجاري یک موافقت نامۀ همکاري بلند مدت با یک عرضه کننده یا توزیع کننده بزرگ و کلیدي منعقد می کند. هم زمان با این که تعداد بیشتري از شرکت ها و واحد هاي تجاري، فعالیت هایی را که قبلاً خود انجام می داده اند به دیگران واگذار و محول می کنند، استقبال از این  استراتژي مشارکتی بیشتر و بیشتر می شود. هم چنین شرکت ها می توانند از طریق تشکیل چنین ائتلاف هایی (مشارکت زنجیرة ارزش)، تکنولوژي جدید را به دست آورده و آن را در محصولات خود استفاده کنند.