معرفی نگرش استراتژیک زمانی که بشر به زندگی اجتماعی روي آورد، اندیشه مدیریت را نیز در زندگی خود وارد کرد. در حقیقت، پیدا شدن این اندیشه به روزگاري باز میگردد که انسان براي نخستین بار کوشید تا به هدفهاي خود را از طریق همکاري گروهی دست یابد . به جر أت میتوان گفت اندیشه مدیریت از بدو زندگی اجتماعی انسانها وجود داشته است. مدیریت در زندگی همه انسانها وارد شده است و نقش مهمی را بازي می کند. براي مدیریت سه رکن می توان تعریف کرد که عبارتند از: سازمان، مدیر و مدیریت. این ارکان با هم ارتباط متقابل داشته و هر کدام در ارتباط با هم معنادار خواهند بود.
نگرش استراتژیک
نگرش استراتژیک
استونر، سازمان را پدیدهاي اجتماعی به شمار میآورد که به طور آگاهانه تشکیل و هماهنگ شده، داراي حدود و ثغور نسبتاً مشخصی است و افراد در آن براساس یک سلسله مبانی دائمی براي تحقق اهدافی خاص فعالیت می کنند. با این نگاه، می توان سازمان را به این صورت تعریف کرد: گروهی متشکل از دو یا چند تن که در محیطی با ساختار منظم و از پیش تعیین شده براي نیل به اهداف گروهی با یکدیگر همکاري میکنند. طبق نظر رابینز، سازمانها براي نیل به اهداف و اجراي برنامه ها و تأمین منابع به مدیرانی نیاز دارند که آنها را در این جهت هدایت کنند. سازمان بدون مدیر نمی تواند اهدافش را محقق سازد. از نظر هنري فایول پنج وظیفه مدیر شامل برنامه ریزي، سازماندهی، هدایت و رهبري، هماهنگی و کنترل است.  از تعاریف جدیدتر میتوان از کونتز و رودانل نام برد که وظایف مدیر را برنامه ریزي، سازماندهی و کنترل، ، « هماهنگی » نیز نظریه پرداز متأخري است که با حذف « گیبسن » . کرده اند عنوان کرده است. مدیریت در کنار سازمان و مدیر به عنوان رکن سوم قرار میگیرد.
نگرش استراتژیک
نگرش استراتژیک
مدیریت عبارت است از فرآیندي براي حل مسائل مربوط به تأمین هدف هاي سازمانی به نحو مطلوب از طریق استفاده مؤثر و کارامد از منابع کمیاب در یک محیط در حال تغییر. مدیریت فرایند به کارگیري مؤثر و کارامد منابع مادي و انسانی در برنامه ریزي، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که براي دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت میگیرد. هر علم داراي اهدافی است. براي مثال هدف علم پزشکی سلامت بشر و یا هدف علوم مهندسی، افزایش ثروت فیزیکی به کمک تبدیل منابع طبیعی به منابع فیزیکی از طریق طراحی و ساخت جاده ها، نیروگاه ها، پالایشگاه ها، کارخانجات و غیره میباشد، هدف علم مدیریت چیست؟ براي علم مدیریت، میتوان در مجموع، چه در سطح کلان و یا در سطح خرد، در هر اندازه و فعالیتی و همینطور چه حقیقی و یا حقوقی، اهدافی را به عنوان اهداف عام یا اهداف عمومی تعیین کرد. لغت عمومی در اینجا به معناي عام بودن است، یعنی هدفی که در تمام سیستمها و در هر اندازه و فعالیتی صادق باشد. اهداف خاص، تابع هر سازمان است، یعنی ممکن است از یک سازمان  به سازمان دیگر متفاوت باشد. بنابراین، اهداف خاص که میتوان به آن اهداف سازمان نیز گفت تابعی از زمان و مکان میباشند، یعنی موقعیت مکانی (این سازمان و یا آن سازمان) و موقعیت زمانی روي این اهداف تأثیرگذار هستند.
نگرش استراتژیک
نگرش استراتژیک
در همه جوامع بشري، بهره وري کلید اصلی خوشبختی و رفاه است، که خود وابسته به نحوه کار و بازدهی واحدهاي تولیدکننده کالاها وخدمات یعنی سازمانها، مؤسسات، شرکت ها، کارخانه ها، وزارتخانه ها، ادارات، مغازه ها، مزارع، مدارس و… است و بازدهی این نهادها بستگی به میزان ارزش افزوده آن ها دارد. افزایش بهره وري این واحدها تنها ناشی از تغییر وتحولات درونی افراد نیست، بلکه سیاست هاي مدیریت می تواند ایجاد انگیزه کرده و فضا را براي افزایش بهره وري مهیا سازد. بهره وري یک فرهنگ و یک نگرش عقلانی به کار و زندگی است که هدف آن هوشمندانه تر کردن فعالیت ها براي دستیابی به زندگی بهتر و متعالی تر است. خلاقیت و نوآوري یکی از هدفهاي عام مدیریت و یکی از مهترین عوامل ایجاد بهرهوري پایدار در سازمان است. خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین براي بهبود و ارتقاء کمیت یا کیفیت فعالیت هاي سازمان؛ مثلا افزایش بهره وري، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزین هها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و غیره است. منظور از نوآوري، خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است. به عبارت دیگر نوآوري یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوري همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است؛ نوآوري بکارگیري توانایی هاي ذهنی براي ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. کیفیت زندگی کاري سومین هدف عام مدیریت است و سه استفاده رایج از این اصطلاح موجود دارد. اول اینکه کیفیت زندگی کاري اشاره به مجموعه اي از نتایج براي کارکنان نظیر رضایتمندي شغلی، فرصت هاي رشد روانشناختی، امنیت شغلی، روابط مناسب کارفرما، کارکنان و میزان پایین حوادث دارد. همچنین کیفیت زندگی کاري به مجموعه اي از کارها یا عملکردهاي سازمانی نظیر مدیریت مشارکتی، غنی سازي شغلی، سیستم پرداختی که عملکرد خوب را تشویق میکند، تضمین شغلی و شرایط کاري مطمئن اشاره دارد. براي دستیابی به اهداف مدیریت نیازمند ابزارهایی هستیم. به آنها ابزارهاي مدیریت، عناصر مدیریت، عناصر حرکت و یا عناصر تغییر نیز گفته م یشود. این ابزارها شامل برنامه، ساختار، منابع انسانی و فناوري هستند. برنامه نشان دهنده کاري است که سازمان باید انجام دهد. ساختار سازمانی نشان دهنده روابط بین عوامل انجام کار است و منابع انسانی هم نیروي انسانی انجام دهنده کارها هستند و فناوري، به عنوان روش یا نحوه انجام کار است. اگر چه اولویت بندي بین این ابزارها بر اساس دیدگاههاي مختلف متفاوت خواهد بود، اما بر اساس تفکر فرآیندي، برنامه را می توان در اولویت اول و سایر ابزارها را در اولویت دوم قرار داد. کنترل را هم می توان به عنوان اولویت سوم در نظر گرفت.
نگرش استراتژیک
نگرش استراتژیک
در تفکر فرایندي، مدیریت شامل سه وظیفه برنامه ریزي، اجرا و کنترل است. برنامه ریزي شامل مقصد و مسیر است . در برنامه ریزي مقاصد یا اهداف مشخص شده و در کنار آن، مسیرهایی دستیابی نیز تعیین می شوند. اجرا به ایجاد زمینه لازم براي تحقق برنامه اشاره دارد. کنترل به صحت برنام هریزي و اجرا می پردازد.
نگرش استراتژیک
نگرش استراتژیک
در کنار تفکر فرایندي، می توان از تفکر مکمل دیگري بهره گرفت که همان تفکر استراتژیک است. تفکر استراتژیک در دهه اخیر مطرح گردیده و موضوعات را در دو سطح عینی و ذهنی طبق هبندي می کند. هدف این است که به موضوعات پیرامونی در سطح مفهومی و مصداقی توجه شود. در سطح استراتژیک مسائل به صورت ذهنی، مفهومی، نظري و کیفی بیان می شوند ولی در سطح عملیاتی مسائل به صورت عینی، مصداقی، عملی و کمی عنوان میشوند. مسائل ذهنی یک ذهنیت روشن قبل از عمل میدهند و یک نتیجه نظري یا مفهومی ارائه میکنند که مبناي عملی (عملیاتی شدن ) قرار میگیرد. تئوري هاي استراتژیک میان دو مفهوم عینیت و ذهنیت وحدت ایجاد م یکنند. بر این اساس مسائل به دو سطح استراتژیک و عملیات تقسیم می شوند. سطح استراتژیک (مفهومی ) مربوط به مسائل ذهنی است و سطح عملیات (مصداق) مسائل عینی را تحت پوشش قرار م یدهد. با توجه به اینکه تفکر استراتژیک را می توان در تمام موضوعات به کار برد، سه وظیفه مدیریت را هم م یتوانیم با تفکر استراتژیک بررسی کنیم. در این صورت الگوي عمومی مدیریت معرفی می شود که داراي دو سطح استراتژیک و عملیاتی است. در هر سطح نیز فرایند سه مرحل هاي وجود دارد.
نگرش استراتژیک
نگرش استراتژیک
بر اساس الگوي عمومی مدیریت، مدیریت استراتژیک فرآیندي است که در آن برنام هریزي استراتژیک صورت گرفته و طرحی کامل در راستاي پیاد هسازي استراتژیها و نیز کنترل و ارزیابی آنها ارائه م ی گردد . به بیان ساد ه تر مدیریت استراتژیک داراي سه مرحله اصلی است که در مرحله نخست برنامه استراتژیک تدوین شده (برنامه ریزي استراتژیک )، در مرحله دوم زمینه لازم براي اجراي استراتژیها آماده شده (اجراي استراتژیک) و در مرحله سوم صحت و اعتبار برنامه ریزي و اجراي استراتژیک الگوي برنامه ریزي استراتژیک در برنامه ریزي استراتژیک مقاصد و مسیرهاي آرمانی تعیین می شوند. مقاصد آرمانی شامل شناسایی ماموریت، چشم انداز و ارزشها است و همچنین اهداف استراتژیک است. این مقاصد با توجه به چهار مطالعه تعیین می شوند. در کنار مقاصد آرمانی، مسیرهایی هم در راستاي آنها باید شناسایی شود. این مسیرها بر پایه مطالعه محیط داخلی و خارجی و مقایسه بین آنها تعیین می شوند.
نگرش استراتژیک
نگرش استراتژیک