مفهوم کارآفرینی:همانند سایر موضوع ها در علوم انسانی، هنگامی قابل تبیین و تحلیل است که بتوان تعریف یا تعاریف روشن و مشخصی از آن ارائه نمود.

نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر موضوع یا پدیده، ارائه تعریف روشن از آن موضوع یا پدیده است. این کار همان مفهوم سازی یا ارائه تعریف است.

ارائه تعریف در موضوعات علوم انسانی از جمله در رابطه با مفهوم کارآفرینی امری دشوار است. از این رو اختلافات گسترده در تعاریف ارائه شده مشاهده می شود و تعریف واحدی برای مفهوم کارآفرینی وجود ندارد.

  گاهی تعاریف ارائه شده بیان عبارت مترادف می باشد که به آن تعریف لفظی می گویند. گاهی تعریف، شرایطی را بیان می کند که برای کاربردی کردن واژه مورد تعریف لازم و کافی باشد که تعریف عملیاتی نام دارد.

ارائه تعاریف لفظی و عملیاتی درباره ی مفهوم کارآفرینی به توسعه پارادایم هائی می انجامد که زمینه برخورد با واقعیت ها را هموارتر می سازد. وجود تفاوت ها در تعریف از مفهوم کارآفرینی از یک سو نشان دهنده گستردگی و اهمیت موضوع است که می توان به آن از زوایای مختلف توجه کرد و از سویی نشان دهنده پویایی موضوع است که زمینه ارائه مدل ها، تئوری ها و نظرات متفاوتی را فراهم می کند.

واژه كارآفريني از كلمه فرانسوي Entreprendre به معناي متعهد شدن Undertake نشأت گرفته است.

به كساني كه در كار هدايت ماموريت هاي نظامي بودند كارآفرين مي گفتند .سپس به كساني كه ساير مخاطرات را تقبل مي كردند، كارآفرين گفتند. از حدود سال 1700 به بعد فرانسويان درباره پیمانکاران دولت كه در كار ساخت جاده، پل و بندر و تاسیسات بودند، كارآفرين مي گفتند.

سابقه تاریخی کارآفرینی:

دوره ی اول : صاحبان پروژه هاي بزرگ (قرون 15 و 16 میلادي)

دوره ی دوم : مخاطره پذيري   (قرن 17 میلادي)

دوره سوم:تمايز كارآفرينان از ديگر بازيگران صحن هي اقتصاد 

(قرون 18 و 19 میلادي و اوايل قرن بیستم)

دوره ی چهارم: نوآوری (دهه هاي میاني بیستم میلادي)

دوره ی پنجم : رويکرد چند جانبه (دوران معاصر از 1980 تاكنون)

دوره ی اول:

اولین تعاريف از مفهوم كارآفريني در اين دوره ارايه مي شود. اين دوره، همزمان با دوره ي قدرتمندي ملاكین و حکومت هاي فئودالي در اروپا است.در اين دوره، كارآفرين كسي است كه مسئولیت اجراي پروژه هاي بزرگ را بر عهده مي گیرد و البته در اين راه مخاطره اي را نمي پذيرد، زيرا عموما منابع، توسط حکومت محلي تامین مي شود و او صرفا مديريت مي كند. نمونه ي بارز كارآفرين در اين دوره، معماران مسئول ساخت كلیسا، قلعه ها و تاسیسات نظامي هستند.

دوره ی دوم:

در اين دوره، همزمان با شروع انقلاب صنعتي، بعد جديدي به مفهوم كارآفريني اضافه شد, مخاطره.

كانتیلون يکي از اولین محققین اين موضوع، مفهوم كارآفريني را اين گونه تعريف مي كند:

كارآفرين كسي است كه منابع را با قیمت نامشخص مي خرد، روي آن فرايندي انجام مي دهد و آن را به قیمتي نامشخص و تضمین نشده مي فروشد، از اين رو مخاطره پذير است. كارآفرين در اين دوره، شامل كساني نظیر بازرگانان، صنعتگران و ديگر مالکان خصوصي مي گرديد.

دوره ی سوم:

از دیگر بازیگران صحنه ی اقتصاد ابتدا كارآفرين از تامین كننده ي سرمايه متمايز گشت. يعني كسي كه “مخاطره”ميكند، با كسي كه سرمايه را تامین مي كند، متفاوت است.

مثال: اديسون به عنوان يکي از كارآفرينان اين دوره، پايه گذار فناوري هاي جديد شناخته مي شود،ولي او سرمايه ي مورد نیاز فعالیت هاي خود را از طريق اخذ وام از سرمايه گذاران خصوصي تامین مي كرد. بعد، میان كارآفرين و مدير كسب و كار نیز تفاوت گذارده شد. كسي كه سود حاصل از سرمايه را دريافت ميكند با شخصي كه سود حاصل از توانمندي هاي مديريتي را دريافت ميكند تفاوت دارد.

دوره ی چهارم:

دهه هاي میاني بیستم میلادي مفهوم نوآوري در اين دوره به يک جزء اصلي تعريف مفهوم كارآفريني تبديل مي شود.

از تعاريف برآمده از اين دوره مي توان به موارد زير اشاره كرد:

كارآفرين، فردي نوآور و توسعه دهنده ي فناور يهاي به كار گرفته نشده است .جوزف شومپیت

كارآفرينان، كسب و كاري جديد را شروع مي كنند .در حالي كه ديگران برخلاف آنان، تغییرات اندكي در محصولات موجود مي دهند. مفهوم نوآوري مي تواند شامل همه چیز، از خلق محصولي جديد تا ايجاد يک نظام توزيع نوين يا حتي ايجاد يک ساختار سازماني جديد براي انجام كارها باشد. اضافه شدن اين مفهوم به خاطر افزايش رقابت در بازار محصولات و تلاش در استفاده از نوآوري براي ايجاد مزيت رقابتي در كسب و كارهاي موجود و بقاي آنهاست.

دوره ی پنجم:

در اين دوره، همزمان با موج جديد ايجاد كسب و كارهاي كوچک و رشد اقتصادي و شناخته شدن كارآفريني به عنوان تسريع كننده ي اين ساز و كار، توجه زيادي به اين رشته جلب شد.

تا اين زمان، مفهوم كارآفريني فقط از ديدگاه محققان اقتصادي مورد بررسي قرار ميگرفت، ولي در اين دوره، توجه جامعه شناسان و روان شناسان نیز به اين رشته معطوف گرديد. عمده ي توجه اين محققین بر شناخت ويژگي هاي كارآفرينان و علل حركت فرد به سوي كارآفريني است. از تعاريف شناخته شده تر اين دوره مي توان به مورد زير اشاره كرد:

كارآفريني، روند پويايي در جهت ايجاد و افزايش سرمايه است، اين كار، توسط كسي انجام ميشود كه مخاطره ي از دست دادن زمان يا فرصت شغلي ديگر را با هدف ايجاد ارزش براي يک محصول يا خدمت  مي پذيرد.

كارآفرين و كارآفريني اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامي مکاتب اقتصادي از قرن شانزدهم میلادي تا كنون به نحوي مفهوم كارآفريني را در نظريه هاي اقتصادي خود تشريح نموده اند.